شعر / راز / امین فرومدی

ساخت وبلاگ

با هر آدمی

رازی متولد می شود 

و رشد می کند اگر که چون کودکی عزیزش بداریم 

به درخت سیب نگاه کن 

چه با شکوه است تماشایی ست! 

و به خوشه های ناز گندم 

و به باغ دلنواز گیلاس 

نگاه کن به تاکستان سر مست 

و به خوشه های ناب انگور 

هر کدام از این ها مسحور راز خود است 

بلبلی که در خلوت گل 

دلبری می کند و 

کمر به خدمت بسته است 

پروانه ای که در کوچه باغ گل ها 

سماع صوفیانه می کند و بیخود است

و کرمک شبتاب که در عهد شباب 

این همه خوش می درخشد 

همگی مست رویای آن رازند 

این رود که پر خروش،امیدوار 

در رویای مهتابی دشت 

شعر سرنوشت خود را می سراید 

عاشق است و 

سراسیمه به سمت دریا می دود 

در  پی راز خودست 

سپیده دمی درنگ کنیم 

در قلب ما آیا رویای آن راز می تپد؟ 

باغ جان آیا از شمیم آن راز 

شاداب می شود؟ 

یا که در ابتذال روزگار و 

گم کردن راه 

در جنگل انبوه نیاز های کاذب مرداب می شود؟

شعر و داستان/امین فرومدی...
ما را در سایت شعر و داستان/امین فرومدی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shereamino بازدید : 182 تاريخ : پنجشنبه 8 ارديبهشت 1401 ساعت: 14:18