کتاب «چرا ملتها شكست میخورند» با نگارشی درخشان و دلپذیر به پرسشی پاسخ میدهد كه قرنها متخصصان را درمانده كرده است. چرا برخی كشورها ثروتمند و برخی دیگر فقیرند و به واسطه ثروت و فقر، سلامتی و بیماری غذا و قحطی از یكدیگر مجزا میشوند؟» آیا این امر ناشی از فرهنگ، آب و هوا یا جغرافیا است؟ شاید جهل و غفلت از سیاستهای صحیح علت ناكامی است؟ مطلقاً خیر. هیچ یك از این عوامل قطعی یا محتوم نیستند. از این كه بگذریم، چگونه توضیح دهیم كه چرا بوتسوانا تبدیل به یكی از كشورهایی شده است كه سریعترین رشدها را در جهان دارند، در حالی كه سایر كشورها آفریقایی همچون زیمبابوه، كنگو و سیرالئون در ورطه فقر وخشونت گرفتار آمدهاند؟ دارون عجم اوغلو و رابینسون قاطعانه نشان میدهند كه این نهادهای اقتصادی و سیاسی ساخته دست بشرند كه شالوده موفقیت اقتصادی (یا فقدان آن) را میسازند. عجم اوغلو و رابینسون بر مبنای پانزده سال مطالعه برروی منابع اصلی به شواهد تاریخی فوقالعادهای از امپراطوری رم، دولت – شهرهای مایا و نیز دوران قرون وسطی، اتحادیه جماهیر شوروی و آفریقا نظم میبخشند تا نظریه اقتصاد سیاسی تازهای بنا كند كه ارتباطی وسیع با پرسشهای سترگ امروزین دارد. «چرا ملتها شكست میخورند؟» در کنار کتاب «سرمایه در قرن 21» توماس پیکتی یکی از مهمترین کتابهای بهنگارش درآمده در این زمینه در سالهای اخیر است و نحوه نگاه و درك شما را نسبت به جهان دگرگون میكند.
«چرا ملتها شکست میخورند» نوشته دارون عجم اوغلو (-۱۹۶۷)، جیمز ای. رابینسون (-۱۹۶۰) کتابی است با ده فصل در زمینه اقتصاد سیاسی که شش اقتصاددان برنده جایزه نوبل (کنت. جی. ارو – نوبل ۱۹۷۲، رابرت سولو – نوبل ۱۹۸۷، بکر – نوبل ۱۹۹۲، میشل اسپنس و جورج آکرلوف – برندگان نوبل ۲۰۰۱، و پیتر دیاموند – نوبل سال ۲۰۱۰) و شماری از اندیشمندان آن را تحسین کردهاند. نویسندگان این کتاب همراه با گروهی از اقتصاددانان شرط توسعه را گذر از نظام الیگارشی (حکومت گروههای خاص یا به تعبیر مترجمان اندکسالاری) میدانند و سعی دارند شرایط اقتصادی موثر بر شکلگیری و فروپاشی نظامهای اندکسالار را تبیین کنند. این دیدگاه تحولی بزرگ در اندیشه اقتصادی است. این کتاب نشان میدهد هرجا شکوفایی اقتصادی به بار مینشیند الیگارشی رخت بربسته و هرجا اقتصاد زمین میخورد الیگارشی حاکم است. تجربه کشورهای مختلف از اروپای شرقی و شوروی سابق گرفته تا آفریقا و آمریکای لاتین مسجل ساخته است نمیتوان در حکومتهای اندکسالار با سرمایهگذاریهای دولتی، حمایت از صنایع داخلی، خصوصیسازی، آزادسازی قیمتها، تجارت آزاد، و... گامی بهسوی بهبود عملکرد اقتصادی برداشت. مسئله اقتصادی همه کشورهای در حال توسعه مهار الیگارشی است. اقتصاد و اقتصاددانان اگر میخواهند به مردم کمک کنند باید رمز مقابله با الیگارشی را شناسایی و با سیاستهای اقتصادی زمینه محو الیگارشی را فراهم نمایند. ارزش این کتاب آموختن دانش مبارزه با الیگارشی است. در بخشی از فصل ۵ این کتاب میخوانیم:
در تبیین رشد اقتصادی در ادوار گوناگون، تفاوتهای نهادی نقش اساسی ایفا میکنند. اما اگر در طول تاریخ، اکثر جوامع بر نهادهای سیاسی و اقتصادی استثماری استوار بودهاند، آیا این بدان معناست که در این جوامع رشد هرگز اتفاق نیفتاده است؟ معلوم است که نه! نهادهای استثماری بنا بر منطقی که دارند اتفاقاً باید ثروت تولید کنند تا استثمار ممکن شود. حاکمی که قدرت سیاسی را به انحصار درمیآورد و حکومت مرکزی را در دست دارد میتواند درجاتی از قانون و نظم و مجموعهای از مقررات را به اجرا درآورد و فعالیت اقتصادی را برانگیزد، اما رشد تحت سلطه نهادهای استثماری ماهیتاً متفاوت از رشد ناشی از نهادهای فراگیر است...
کتاب چرا ملتها شکست میخورند ؟
نوبسنده : دارون عجم اوغلوجیمز ای رابینسون
مترجم : محمدحسین نعیمیپور محسن میردامادی
انتشارات روزنه
شعر و داستان/امین فرومدی
منابع :
1.سایت طاقچه
2.سایت انتشارات روزنه