معرفی کتاب محدودیت صفر/نویسنده: جو ویتالی

ساخت وبلاگ

Image از سایت بوک کالا

کتاب "محدودیت صفر" ماجراجویی ویتالی در تاثیرگذارترین تجربه مطالعاتی زندگی شماست. " محدودیت صفر" می تواند بشریت را بیدار کند. قدرت ساده چهار عبارت برای تغییر زندگی شما در "محدودیت صفر" نشان داده شده است. نوشتار این کتاب بر عشق استوار است و توسط کسی نوشته شده است که در زندگی خود عشق را ارائه می دهد.

بگذارید این طور بگویم: هر کسی عینکی دارد که دنیا را از پشت آن میبیند. تمامی مذاهب، فلسفه ها، درمانها، نویسنده ها، سخنرانان، اساتید دنیا را از طریق چهارچوب ذهنی خاصی درک می نمایند. در این کتاب می آموزید که چگونه عینک جدیدی بزنید که از همه ی عینک های دیگر بهتر باشد. وقتی هم که در این کار موفق شوید به جایی میرسید که آن را محدودیت صفر می نامیم." سایت ایران کتاب "

با کتاب محدودیت صفر نوشته‌ی جو ویتالی و ایهالیا کالاهولن، از دریچه‌ای جدید به دنیا بنگرید! این اثر روش شگفت‌انگیز و اسرارآمیز بومیان هاوایی را برای کسب ثروت، سلامتی، آرامش و بسیاری موارد دیگر فاش می‌کند و از جنبه‌های مذهبی راه رسیدن به هدف و موفقیت را به شما نشان می‌دهد.

درباره‌ی کتاب محدودیت صفر:
تمام برنامه‌های خودیاری و هدف‌گذاری در یک نقطه‌ی مشخص با شکست روبه‌رو می‌شوند. آن‌ها در برابر این واقعیت نگران‌کننده قرار می‌گیرند که اگر فردی آمادگی دستیابی به هدف را نداشته باشد، نمی‌تواند انرژی لازم را برای تجلی آن فراهم آورد. همه‌ی ما این حالت را تجربه کرده‌ایم، از اول ماه برنامه‌ریزی می‌کنیم و سپس روز دوم همه‌ چیز را فراموش می‌کنیم؛ اما وضعیت عمیق‌تری وجود دارد که با این میل آگاهانه همسو نیست. بنابراین با این وضعیت عمیق‌تر که «تشنه» نیست، چه باید کرد؟

دقیقاً همین‌جا در کتاب محدودیت صفر (Zero limits) روش بومیان هاوایی را فرا خواهید گرفت. این روش کمک می‌کند تا ذهن ناخودآگاه خود را که مانع تحقق رویاهایتان می‌شود، پاک‌سازی کنید؛ همچنین کمک می‌کند تا برنامه‌های پنهان ذهنتان را که شما را از دستیابی به خواسته‌های خود بازمی‌دارد، مدیریت کنید. تمام این اتفاقات درون شما رخ می‌دهد.

تمام هدف کتاب حاضر این است که به شما کمک کند تا لحظه‌ به‌ لحظه‌ی زندگی پرهیجان خود را تجربه کنید. از آن زمان، معجزه‌ای برای‌تان به وقوع خواهد پیوست. این معجزات فقط به شما اختصاص دارند و به همان‌اندازه شگفت‌انگیز، جادویی و معجزه‌وار خواهند بود. هواوپونوپونو روش اسرارآمیز بومیان هاوایی برای کسب ثروت، سلامتی، آرامش و بسیاری موارد دیگر است و شما را به سمت مسیری راهنمایی می‌کند که به وسیله‌ی آن می‌توانید از انرژی‌های سمی درونتان رها شوید و این نکته را بدانید که محدودیتی برای رسیدن به خواسته‌هایتان وجود ندارد و شما با افکار و دیدگاهی مثبت می‌توانید به آنچه که می‌خواهید برسید.

جو ویتالی (Joe Vitale) و ایهالیا کالاهولن (Haleakalā Hew Len) معتقدند بسیاری از مشکلات انسان قابل حل خواهد بود اگر او به خود رجوع کند، تمامی مسئولیت‌ها را بپذیرد و به محدودیت صفر برسد؛ یعنی نقطه‌ای که هیچ محدودیتی برای انسان وجود ندارد؛ این نقطه را می‌توان به عشق خالص تشبیه کرد. کتاب محدودیت صفر برای اولین‌ بار در تاریخ است که از نسخه‌ی به‌ روز شده‌ی روش شفابخشی بومیان هاوایی به‌نام هواوپونوپونو پرده برمی‌دارد.

نکوداشت‌های کتاب محدودیت صفر:
- این کتاب می‌تواند بشریت را بیدار کند و قدرت ساده چهار عبارت را برای متحول کردن زندگی شما آشکار می‌کند. شما باید ده نسخه از این کتاب را تهیه کنید، یک نسخه برای خودتان و نه نسخه برای تقدیم به دیگران. (دبی فورد نویسنده‌ی پرفروش نیویورک تایمز)

- من عاشق این کتاب هستم! کتابی برای تغییر و خودیاری که حداقل برای یک نسل موثر خواهد بود. کتاب محدودیت صفر پتانسیلی واقعی برای شروع جنبشی را دارد که به جنگ، فقر و ویرانی محیط زیستی کره زمین پایان می‌دهد. (مارک گیترل)

- این کتاب مانند یک دینامیت است، و لحظه‌ای که شما شروع به خواندن آن می‌کنید، فیوز آن روشن می‌شود. کتاب محدودیت صفر تمام الگوهای موفقیت پیچیده و گیج کننده گذشته را منفجر می‌کند و مسیری تازه و روشن را برای متحول کردن زندگی شما نشان می‌دهد. (کریگ پرین)

- محدودیت صفر بهترین و مهم ترین کتابی است که ویتال تاکنون نوشته است! (سیندی کشمن)

کتاب محدودیت صفر مناسب چه کسانی است؟
این کتاب را مطالعه کنید تا افق دیدی بسیار متفاوت از آنچه امروزه در اختیار دارید، به دست آورید و از حقیقتی شگفت‌انگیز مطلع شوید. این روش، حقیقتاً انقلابی در باورهایتان به‌ پا خواهد کرد.

نویسندگان کتاب محدودیت صفر را بیشتر بشناسیم:
دکتر جو ویتالی، رئیس شرکت بازاریابی هیپنوتیزم، یک شرکت بازاریابی اینترنتی و همچنین بنیان‌گذار شرکت تحقیقات مواد مغذی، شرکتی که در زمینه‌ی مواد غذایی ضدپیری فعالیت می‌کند، است. همچنین او به عنوان یکی از ستاره‌های فیلم مشهور «راز» شناخته می‌شود.

ویتالی نویسنده‌ی کتاب‌های بی‌شماری است که نمی‌توان در اینجا فهرست کرد؛ از جمله کتاب‌های پرفروش او عبارت‌اند از: عامل جذب، پنج گام آسان برای خلق ثروت (یا هرچیز دیگر) از درون به بیرون، کتاب گمشدۀ راهنمای زندگی، دفترچۀ راهنمایی که بایست زمان تولد دریافت می‌کردید و نیز کتاب صوتی پرفروش ناینتینگل کونانت و قدرت بازاریابی موفق.

جدیدترین کتاب‌های او عبارت‌اند از: خلسۀ خرید: مطالعۀ روان‌شناسی نوین در فروش و بازاریابی، نوشتار هیپنوتیزم، در هر دقیقه یک مشتری متولد می‌شود، ملاقات و ثروتمند شدن (با بیل هیبلر)، بزرگ‌ترین راز پول‌ساز تاریخ، ماجرایی در درون، هفت راز گمشده‌ی موفقیت، مربی موفق (با تری لوین و لارینا کاسه) و کد الکترونیکی (با جو هان موک). کتاب‌های بعدی او صندوق پول اینترنتی شما (با جیلیان کولمن) و کلید: راز گمشده‌ی جذب هر‌ آنچه می‌خواهید خواهد بود.

دکتر ایهالیا کالاهولن به مدت چهار دهه درگیر برنامه‌ی حل مشکلات و رهایی از استرس بوده و سه سال را به عنوان مشاور روان‌شناس بالینی در بیمارستان دولتی هاوایی گذرانده است. وی در طول سال‌ها با هزاران نفر کار کرده است؛ از جمله گروه‌هایی در سازمان ملل متحد، یونسکو (سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی سازمان ملل). کنفرانس بین‌المللی وحدت انسانی درباره صلح جهانی، کنفرانس جهانی صلح، کنفرانس طب سنتی هند، شفادهندگان صلح در اروپا و انجمن معلمان ایالتی هاوایی.

او از سال 1983 روش امروزی هواوپونوپونو را در سراسر جهان تدریس کرده است. او سه بار با مورنا نالاماکو سیمئونا (عارف لاپائو) این روش را در سازمان ملل ارائه داد که برای خلق روش امروزی هواوپونوپونو در سال 1983 گنج زندۀ هاوایی لقب گرفت. دکتر هولن این روش را از سال 1984 تا 1987 در بخش مراقبت‌های ویژه‌ی بیمارستان روان‌پزشکی دولتی هاوایی به‌عنوان روان‌شناس با موفقیت اجرا کرد.

وی تجربه‌ی زیادی در کار با افراد معلول و مجرمان روانی و خانواده‌های‌شان دارد. امروزه او اغلب با دکتر جو ویتالی، به نقاط مختلف جهان سفر می‌کند و کارگاه‌های آموزشی درباره‌ی روش هاوایی مورد علاقه‌اش برگزار می‌کند.

جملات برگزیده کتاب محدودیت صفر:
- ذهن خودآگاه باید از موهبت داشتن هویت، که ثروتی فراتر از درک بشری است، آگاه باشد.
- عقل یا همین ضمیر خودآگاه معتقد است خودش حلال مشکلات است و آنچه را که اتفاق می‌افتد و تجربه می‌کند، کنترل می‌کند.
- هدف از زندگی، رسیدن به شناخت هویت فردی است؛ همان‌طور که خداوند شناخت هویت فردی را به شکل دقیقش، تهی و بی‌نهایت خلق کرده است.
- ذهن فراآگاه عاری از خاطره است و تحت تأثیر تکرار خاطرات در ذهن ناخودآگاه قرار نمی‌گیرد. این ذهن همواره با هوش الهی در یک مسیر حرکت می‌کند.
- خاطرات همراه همیشگی ذهن ناخودآگاه هستند. آن‌ها هرگز ذهن ناخودآگاه را ترک نمی‌کنند و به تعطیلات نمی‌روند یا بازنشسته نمی‌شوند. خاطرات هرگز دست از تکرار برنمی‌دارند.

در بخشی از کتاب محدودیت صفر می‌خوانیم:
وقتی دکتر هولن برای شرح روش هواوپونوپونو و نشان‌دادن چگونگی جریان بهتر ارتباط و هوشیاری میان مردم در جهت‌ دایره‌وار از نمودار استفاده کرد، بی‌درنگ متوجه شباهت روش هواوپونوپونو با مدار کیهانی شدم؛ درحقیقت، درک این موضوع که تمام اتفاقات عالم با این جهت‌های دایره‌وار ارتباط دارد، برایم بسیار هیجا‌ن‌انگیز بود؛ زیرا قبلاً هرگز به این موضوع پی نبرده بودم.

از طریق نمودار دکتر هولن فهمیدم که چگونه بیشتر مواقع سعی می‌کنیم ارتباطی دو سویه و خطی با مردم برقرار کنیم؛ با یکدیگر صحبت می‌کنیم، بحث می‌کنیم، مذاکره می‌کنیم، تهدید می‌کنیم و موارد دیگر، همۀ این اتفاقات در جهت افقی رخ می‌دهد.

بااین‌حال، متوجه شدم که انسان‌ها با حرکت در جهت کاملاً متفاوت، می‌توانند بیشترین تغییر و عمیق‌ترین ارتباط را با دیگران برقرار کنند و این جهتی دایره‌وار است. به نظر من، نمودار دکتر هولن نشان داد که با رفتن به وضعیت صفر (در پایین‌ترین سطح آگاهی ذهن)، می‌توانیم واکنش‌ها و وابستگی نسبت به آنچه درک می‌کنیم را رها نماییم، سپس می‌توانیم به سمت ذهن فراآگاه حرکت کنیم و درنهایت به آگاهی الهی برسیم. روح الهی می‌تواند نیت پاک و عشق‌ورزی ما را به فرد مقابل القا کند و درحقیقت آن را مخفیانه به پس‌زمینۀ ذهن خودآگاه آن‌ها سوق دهد تا امکان ارتباط خالص و بی‌ریا را برقرار کند."سایت کتابراه"

دو سال پیش چیزهایی درباره‌ی یک درمانگر در هاوایی شنیدم؛ شنیدم که او یک بخش کامل در یک بیمارستان روانی که مملو از بیماران روانی جنایتکار بود را درمان کرده است. آن‌هم بدون اینکه حتی یک نفر از آن‌ها را دیده باشد.

این روانشناس، پرونده هر بیمار را مطالعه می‌کرده و بعد به درونِ خویش مراجعه می‌کرده تا ببیند چگونه او، خودش باعث ایجاد بیماری در آن فرد شده است. هرچه او بیشتر روی خودش کار می‌کرده، و خودش را بهبود می‌داده، بیمار نیز بهبود پیدا می‌کرده است.

وقتی من برای اولین بار این داستان را شنیدم، با خودم فکر کردم که این افسانه‌ای بیش نیست. چگونه ممکن است یک نفر با درمان کردن خودش، کسی دیگر را درمان کند؟!

حتی بهترین استاد بهبود فردی و رشد شخصی نیز نمی‌تواند به این راحتی یک مجرم روانی را درمان نماید.
این داستان مطلقاً نمی‌توانست حقیقت داشته باشد. این موضوع منطقی نبود، بنابراین من هم این داستان را فراموش کردم.
اما یک سال بعد، دوباره آن را شنیدم. شنیدم که آن درمانگر از یک فرایند درمانی متعلق به اهالی هاوایی استفاده می‌کرده است.

تابه‌حال چنین چیزی نشنیده بودم. ولی حالا دیگر نمی‌توانستم آن را از ذهنم دور کنم. اگر ماجرا حقیقت داشته باشد چه؟! من باید بیشتر راجع به آن می‌فهمیدم.

من همواره می‌دانستم که عبارت “مسئولیت کامل” یعنی اینکه من مسئولِ چیزهایی هستم که به آن‌ها فکر می‌کنم و انجام می‌دهم. مسئول افکار و اعمالِ خودم! چیزهای فراتر از آن، از کنترل من خارج است. من فقط مسئول افکار و اعمال خودم هستم. به نظر من اکثر مردم درباره‌ی “مسئولیت کامل” همین‌گونه فکر می‌کنند. ما مسئول چیزی هستیم که خودمان انجام می‌دهیم نه چیزی که دیگران انجام می‌دهند. مسئول رفتار خودمان هستیم نه رفتار دیگران. اما آن درمانگر اهل هاوایی، که آن افراد بیمار روانی را درمان کرده بود، یک بینش جدیدتر، پیشرفته‌تر و کامل‌تر درباره‌ی “مسئولیت کامل” به من یاد داد.

نام او دکتر ایهالیاکالا هو لِن است. ما در اولین مکالمه‌ی تلفنی‌مان حدود یک ساعت باهم صحبت کردیم. من از او خواستم که به‌عنوان یک درمانگر، کل ماجرای کارش را برایم تعریف کند. او هم توضیح داد که به مدت چهار سال در بیمارستان ایالتی هاوایی کارکرده است. بخشی که بیماران روانی جنایتکار در آن بستری بودند، جایی بسیار خطرناک بود. روانشناس‌ها هرماه از کارشان استعفا می‌دادند. کارمندان بخش هم یا زیاد بیمار می‌شدند و یا اینکه به‌راحتی شغلشان را ترک می‌کردند. کارمندان بخش موقع تردد در راهروهای بخش، پشتشان را به دیوار می‌چسباندند تا مورد حمله‌ی بیماران جانی واقع نشوند. آنجا جایی خوشایند برای بازدید کردن، کار کردن و یا زندگی کردن نبود.
دکتر لِن به من گفت که هرگز بیماران را از نزدیک ویزیت نکرده بود. او قبول کرده بود که در آنجا یک دفتر کار داشته باشد و پرونده‌های بیماران را مرور کند. وقتی او به پرونده‌ها نگاه می‌کرده، همزمان بر روی خودش کار می‌کرده است. وقتی او بر روی خودش کار می‌کرده، بیماران شروع به شفا یافتن می‌کردند.

او گفت:
بعد از چند ماه، بیمارانی که دست‌وپایشان در غُل و زنجیر بود، اجازه یافتند که آزادانه در محوطه قدم بزنند.

دیگر بیمارانی که تحت درمان با داروهای بسیار قوی بودند، از آن داروها رهایی یافتند.
و آن‌هایی که هیچ شانسی برای آزاد شدن نداشتند نیز آزاد شدند.

 
من کاملاً در حیرت بودم.
 
او ادامه داد:
نه‌تنها این، بلکه لذت بردن کارکنان از اینکه سر کارشان حاضر شوند نیز شروع شد. غیبت، جابجایی کارمندان و ترک شغل نیز تمام شد. حالا ما با تعدّد کارمندانی روبرو بودیم که بیش از نیاز ما بودند. و همه‌ی کارکنان به کارشان اشتیاق نشان می‌دادند. امروز هم دیگر آن بخش تعطیل شده است.

 
اینجا جایی بود که من سؤال یک میلیون دلاری را پرسیدم:

تو درون خودت چه‌کاری انجام می‌دادی که باعث شد آن افراد تغییر کنند؟
او گفت:
من فقط آن بخشی از وجود خودم را درمان می‌کردم که آن چیزها را خلق کرده بود.

 
– من که نفهمیدم!
 
دکتر لن توضیح داد که مسئولیت کامل در زندگی تو یعنی اینکه تو مسئول هر چیزی در زندگی خودت هستی، هر چیزی در زندگی تو. چون کاملاً واضح است که آن چیز در زندگی تو اتفاق افتاده است. به‌عبارت‌دیگر، کل جهانِ تو، حاصل خلقِ خودِ خودت است.

 
– واوو، این قابل‌هضم نیست! مسئول بودن برای آنچه من می‌گویم یا انجام می‌دهم یک‌چیز است، و مسئول بودن برای چیزی که هر کسِ دیگری در زندگی من می‌گوید یا انجام می‌دهد، کاملاً چیز دیگری است.
– حالا حقیقت این است:
اگر تو مسئولیت کامل زندگی‌ات را بپذیری، در این صورت هر آن چیزی که تو می‌بینی، می‌شنوی، می‌چشی، و یا به هر طریقی تجربه می‌کنی، مسئولیت آن با خودتو است. چون آن چیز در زندگی تو اتفاق افتاده است.

این یعنی فعالیت‌های تروریستی، رئیس‌جمهور، وضعیت اقتصادی- هر چیزی که تو تجربه می‌کنی و دوستش نداری، برای تو آنجاست تا تو آن را پاک‌سازی کنی. آن‌ها وجود خارجی ندارند.

به‌بیان‌دیگر، آن‌ها  چیزی نیستند به‌جز انعکاسی از درون خودت. مشکل از آن‌ها نیست. این مشکل تو است و برای تغییر آن‌ها، تو باید خودت را تغییر بدهی.””
 – می‌دانم که درک آن دشوار است، چه برسد به قبول کردن آن یا زندگی کردن با آن.
قصر دانستن دیگران بسیار آسان‌تر از پذیرش مسئولیت کامل است. اما طبق آنچه با دکتر لن گفتیم، من شروع کردم به درک اینکه درمان کردن برای او و در روش هواوپونوپونو، یعنی اینکه عاشق خودت باشی. خودت را دوست داشته باشی.

اگر می‌خواهی زندگی‌ات را بهبود ببخشی، باید زندگی خودت را پاک‌سازی و درمان کنی. اگر می‌خواهی کسی را درمان کنی- حتی یک بیمار جانیِ روانی را- آن را هم با درمان کردن خودت انجام می‌دهی.

 
من از دکتر لن درباره‌ی اینکه چگونه خودش را درمان می‌کند پرسیدم.

او دقیقاً چه‌کاری انجام می‌داد، وقتی‌که به پرونده‌های آن بیماران روانی نگاه می‌کرد؟

 
من فقط بارها و بارها به گفتن این عبارات ادامه می‌دادم:


متأسفم
دوستت دارم
 
– فقط همین؟!
– بله، فقط همین.
 
خوب، دوست داشتن خودت، عالی‌ترین راه برای بهبود خودت است. و وقتی تو خودت را بهبود می‌دهی، در حال بهبود بخشیدن دنیای خودت هستی.

 
اجازه دهید یک مثال کوتاه برایتان بزنم تا متوجه شوید این چگونه کار می‌کند:

یک روز، شخصی ایمیلی برایم فرستاده بود که مرا بسیار ناراحت کرد. در گذشته، من این اتفاق را با کار کردن بر روی دکمه‌های حسّاسِ هیجانی[۱] خودم کنترل می‌کردم. و یا تلاش می‌کردم با عقل و منطق برای رفتار آن فرد دلیل بیاورم. ولی این بار تصمیم گرفتم روش دکتر لن را امتحان کنم.

در سکوت شروع کردم به تکرار این جملات: “متأسفم” و “دوستت دارم”. خصوصاً اینکه این‌ها را به شخص خاصی نمی‌گفتم. من فقط روح عشق را به درون خود احضار می‌کردم تا چیزی را که در درونِ من، این شرایط بیرونی را خلق کرده بود، درمان و پاک‌سازی کند.

کمتر از یک ساعت، ایمیل دیگری از همان شخص دریافت کردم. او بابت پیام قبلی‌اش عذرخواهی کرده بود. یادتان باشد که من هیچ عمل بیرونی‌ای انجام ندادم که آن عذرخواهی را دریافت کنم. من حتی جواب آن شخص را هم ندادم. تنها با گفتن “دوستت دارم“، چیزی که در درون خودم باعث خلق آن اتفاق شده بود را پاک‌سازی کردم.

 
بعدازآن، من در یک کارگاه هواوپونوپونو شرکت کردم که توسط دکتر لن برگزار می‌شد. او حالا هفتاد سال سن داشت و شبیه به پدربزرگ‌های معنوی و مهربان به نظر می‌رسید، تنها و سرشار از آرامش.
او کتاب مرا تحسین کرد کتابی که با عنوان عامل جذب نوشته بودم.
گفت مادامی‌که من خودم را بهبود می‌بخشم، ارتعاشات کتابم نیز افزایش خواهد یافت. خلاصه اینکه، وقتی من رشد می‌کنم، خوانندگان کتابم نیز رشد خواهند کرد.

 
– پرسیدم: “کتاب‌هایی که تابه‌حال فروخته‌شده‌اند، یعنی دیگر در اختیار من نیستند و به دست مردم رسیده‌اند چه می‌شوند؟”
– او توضیح داد: “آن‌ها خارج از تو نیستند.”
او یک‌بار دیگر با خرد اسرار آمیزش ذهن مرا تکان داد: “
آن‌ها هنوز در درونِ خودتو هستند.
خلاصه اینکه، هیچ بیرون ای وجود ندارد.هیچ‌ چیزی به نام بیرون وجود ندارد. 
 
یک کتاب کامل لازم است تا آن‌طور که شایسته‌ی این روش است، درباره‌ی آن عمیقاً توضیح دهم. ولی همین‌قدر کافی است که بگویم، هرکجا که می‌خواهی چیزی را در زندگی‌ات بهبود ببخشی، فقط یکجا هست که باید به آن نگاه کنی: درون خودت. و وقتی نگاه کردی، تنها با عشق نگاه کن و انجامش بده.
 این مطلب به قلم دکتر جو وایتلی، مدرس موفقیت و متافیزیک و بازیگر فیلم مشهور راز نوشته‌شده است. این مقاله را از بخشی از آخرین کتاب او برای شما ترجمه کردم و آخرین ویرایش آن است ولی در اینجا می‌توانید اصل مقاله (نسخه‌ی قدیمی) را از سایت خود او مطالعه کنید که تفاوت‌هایی با مقاله‌ی حاضر دارد.

متشکرم
دوستت دارم
هواوپونوپونو یا هواپونوپونو (به انگلیسی: Ho’ponopono) روش پاک سازی درونی مبتنی بر بخشش، عشق و دگرگونی می‌باشد که متعلق به بومیان هاوایی است. کلمهٔ هواوپونوپونو به معنی درست کردن اشتباه است. بومیان هاوایی بر این باور بودند که اشتباهات از افکار آلوده شده با خاطرات تلخ گذشته نشات می‌گیرند. روش هواوپونوپونو فرایندی است که ضمن به عهده گرفتن مسئولیت اتفاقات زندگی، انرژی نادرست ناشی از خاطرات و اشتباهات که باعث انسداد، عدم تعادل و بیماری می‌گردد را پاک و آزاد می‌کند.

هواپونوپونو به چند طریق قابل انجام است در هواوپونوپونوی سنتی برای رفع اختلافات خانوادگی و با حضور رهبر ارشد اجرا می‌شود. در این روش، همهٔ کسانی که به نحوی با مشکل مورد نظر در ارتباط هستند در جلسه حضور پیدا کرده و به صورت دایره وار دور هم می‌نشینند. فرایند حل مسئله با مناجات شروع می‌شود. بحث و گفتگو درمورد مسئله تا وقتی ادامه می‌یابد که افراد به صلح و آرامش برسند. با طلب بخشش و ابراز عشق، مسئله بین افراد حل می‌شود و جلسه با مناجات خاتمه می‌یابد.

در سال ۱۹۷۶، مورنا سیمئونا که یک کاهونا (رهبر روحانی و محرم اسرار) بود روش هواوپونوپونو را بروز کرد. او بر این باور بود که همه چیز در درون افراد اتفاق می‌افتد؛ بنابراین، فرایند حل مسئله هواوپونوپونو را از حالت گروهی به حالت فردی و درونی تبدیل کرد. مورنا معتقد بود که هر آنچه افراد در زندگی خود تجربه می‌کنند اثرات اعمال خودشان است بدین طریق هواپونوپونو وارد مرحلهٔ جدیدی به نام هواپونوپونوی مدرن شد.

هواوپونوپونوی مدرن می‌گوید، اتفاقاتی که ما در زندگی خود تجربه می‌کنیم اعم از افرادی که با آنها برخورد می‌کنیم، احساساتی که به ما دست می‌دهد و وقایعی که پش رویمان قرار می‌گیرند، همه و همه ناشی از افکار، باورها، خاطرات و انرژی‌های درونی ما هستند که آگاهانه یا ناآگاهانه به عمق وجودمان رسوخ کرده و در ذهن یا ضمیر ناخودآگاهمان جای گرفته‌اند. در هواوپونوپونو، چهار عبارت متاسفم، لطفاً مرا ببخش، متشکرم، دوستت دارم راه رهایی از این خاطرات و انرژی‌های ناخواسته که از وجود آنها بی‌خبر هستیم را برایمان فراهم می‌کند. برای پاک کردن این افکار و خاطرات و دست یابی به لحظهٔ حال و بدون خاطره، این عبارت‌ها را خطاب به خداوند، ضمیر ناخودآگاه یا کودک درون خود می‌گوییم. در هواوپونوپونوی مدرن، هیچ چیزی جز خودمان وجود ندارد و هیچ‌کسی جز خودمان نیاز به پاک شدن و رهایی ندارد. برای حل مسئله، باید به درون خودمان رجوع کنیم نه شخص یا چیز دیگری. مشکل هر چیزی که باشد و توسط هر کسی یا چیزی که ایجاد شده باشد، تنها نقطه ای که باید به آن رجوع کنیم تا مسئله برطرف شود، درون خودمان است. فرایند مبتنی بر ابراز تاسف، طلب بخشش، سپاسگزاری و عشق ورزی ما را از تمامی خاطرات گذشته رها کرده و به حضور در لحظهٔ بدون خاطره، یاری مان می‌کند. منظور از این عبارت‌ها این است که:

متاسفم که از افکار، باورها، احساسات و انرژی‌های ناشی از خاطرات گذشته‌ام آگاه نبوده‌ام.

دکتر هیولن
لطفاً مرا ببخش که به خاطر بی‌توجهی به درونیاتم در حال تجربهٔ مسائل فعلی هستم.

متشکرم که مرا از این افکار، باورها، احساسات و انرژی‌ها، پاک و رها می‌کنی.

دوستت دارم.
دکتر ایهالیاکالا هیولن روانشناس اهل هاوایی روش بروز شدهٔ هواپونوپونو را از مورنا فرا گرفته و به دکتر جو وایتلی هم آموخت. این روش برای اولین بار توسط دکتر جو وایتلی به تفصیل در کتاب محدودیت صفر شرح داده شده و در اختیار جهانیان قرار گرفت.
اما این چهار مرحله ، قدرت شگفت انگیزی دارند. بهترین قسمت هواپونوپونوی امروزی این است که فقط به خودتان وابسته است. یعنی برای انجامش نیازی به کسی ندارید. نیازی نیست کسی چیزی بشنود یا بداند. می توانید کلمات را در ذهنتان ادا کنید.

در این مرحله ، خودتان را مسئول همه اتفاقات می دانید، حتی اگر احساس کنید که به شما ربطی ندارد. وقتی که این موضوع را درک کردید ، احساس تاسف کردن و گفتن “متاسفم” برایتان عادی می شود. به عنوان مثال: اگر من بشنوم جایی گردباد آمده و باعث ویرانی شده. احساس تاسف می کنم که چیزی در وجودم من هست که باعث این مشکل شده. اگر بشنوم که پای کسی شکسته ، در ذهنم می گویم متاسفم ، چون من مسئول این اتفاق هستم. براتون عجیبه نه! برای من هم همینطور بود ولی الان عادی شده چون این مسئله را درک کردم که تمام ما یکی هستیم و به ظاهر جداییم. تمام مشکلات در درون همه ما ریشه دارد.

می دونم ممکنه سخت باشه که قبول کنید مسئول تمام مشکلات بیرون از خودتون هستید. پس در اول راه مسئولیت مشکلات شخصی خودتون را بپذیرید. ایا اضافه وزن دارید؟ آیا اعتیاد به نیکوتین یا الکل یا … دارید؟ آیا مشکل پرخاشگری یا عصبانیت مداوم دارید؟ مشکل سلامتی دارید؟ خب شروع کنید به گفتن “متاسفم“. تمام کاری که در این مرحله از هواپونوپونو باید بکنید همین است : بگید من متاسفم. واضح در ذهنتون بگید که “من درک می کنم که مسئول این مشکل … که دارم هستم. من واقعا متاسفم که چیزی در ناخداگاه من هست که باعث بروز این مشکل شده”

در مورد اینکه به چی یا کی خطاب می کنید نباشید. فقط تکرار کنید و تکرار کنید، لطفا مرا ببخش. به معنی اینکه بابت مشکل … متاسف هستید و طلب بخشش می کنید.

بگید “سپاس گذارم” . مهم نیست که به چه کسی صحبت می کنید. از بدنتون تشکر کنید ، به خاطر تمام کارهایی که برای شما کرده. از خودتون سپاس گذار باشید که همیشه تلاشش را کرده که بهترین باشه. از کائنات و جهان به خاطر چیزهایی که به شما بخشیده تشکر کنید. در آخر بگید خدایا شکرت، خدایا شکرت و … . تشکر کنید از هر چه که در مرحله قبل ازش طلب بخشش کردید. تشکر کنید که شما را بخشیده.

بگید دوست دارم ، به هرچیزی میتونید بگید. به بدن خودتون بگید دوست دارم. به خدا بگید عاشقتم. به هوایی که درش نفس می کشید بگید دوست دارم. به خونه ای که توش زندگی می کنید بگید دوست دارم. انقدر بگید و بگید و بگید تا واقعا عاشقش بشید. هیچ نیرویی توان مقابله با عشق را نداره.

آموزش هواپونوپونو و یادگیری آن، مسئله ی واقعا پیچیده ای نیست. در واقع این روش اولین بار توسط مقاله ای از جو ویتالی به دنیا معرفی شد 
و در پی آن دو کتاب در این مورد توسط این شخص نوشته شد. خود نویسنده می گوید همین دو کتاب کافیه و نیازی نیست که بیشتر در موردش بنویسم. تجربه چند ساله من هم از استفاده از این روش همین را میگه.
 

هواپونوپونو را در چند کلمه می تونم خلاصه کنم: پذیرش مسئولیت 100% برای همه اتفاقات اطرافتان و پاکسازی ، پاکسازی ، پاکسازی …

کتاب های هواپونوپونو را دانلود کنید و بخوانید. هیچ رازی در رابطه با این روش وجود ندارد ، هیچ کلاس خاصی برای آموزش هواپونوپونو نیازی نیست بروید ، چون هیچ چیز جدیدی برای گفتن وجود ندارد. به غیر از همین مطالب و البته مطالب اضافه و تحریف شده که بعضی برای بازارگرمی و پر کردن جیبشان به آن اضافه کرده اند.

خواننده عزیز ، کلاس رفتن هیچ مشکلی را حل نمی کند ، هیچ راه میان بری وجود ندارد. تنها راه شروع به پاکسازییست. پاکسازی ، پاکسازی ، پاکسازی …
من چندین بار این کتاب ها را خوانده ام و البته هر بار متوجه نکات بیشتری شده ام. پیشنهاد می کنم شما هم به یک بار و دوبار اکتفا نکنید.

اگر بخواهیم به طور سطحی نگاه کنیم ، فهمی که اکثر مردم دنیا نسبت به هواپونوپونو دارند ، یک جور تکرار ذکر است. تکرار مداوم کلماتی که موجب پاکسازی ذهنی و معنوی می شود. از این نظر می توان آن را با تکنیک های بودایی برای پاکسازی کارما مقایسه کرد. در پاسخ به سوال ” هواپونوپونو چیست ” باید گفت که یک روش آمرزش و اصلاح است برای پاک کردن افکار و خاطرات و آلودگی های درونی که منشاء مشکلات و ناملایمات دنیای بیرون ما هستند.

طبق خیلی از تمرین های روحی و دعاهای معنوی ، مانند مراقبه و مدیتیشن، روش انجام هواپونوپونو فقط برای زمانی نیست که در بحرانی قرار دارید. در واقع این روش را به طور مرتب انجام میدهید، برای پیشگیری از بحران هایی که قراره بوجود بیاد. همینطور در کنار شما خواهد بود در زمانهایی که طوفانی در زندگی شما اتفاق بیافتد.

ذکر هواپونوپونو یا به عبارتی کلماتی اصلی که در آن تکرار می شود : متاسفم ، لطفا مرا ببخش ، سپاسگزارم و دوست دارم .
در طول تاریخ بشر، ما به وسیله مسافت، زبان، باورهای فرهنگی و مذهبی، سلسله مراتب طبقاتی و اقتصادی تقسیم شده ایم. هرگاه کسی با یک دیدگاه جدید ظاهر می شود، همیشه کسی یا کسانی هستند که با او مخالفت کنند. به نظر من، معجزه هواپونوپونو در این است که اکثریت قریب به اتفاق آدم هایی که با آن آشنا می شوند در مورد آن توافق دارند.

عملا همه ما موافقیم که مفاهیم کلمات سپاسگزارم ، متاسفم ، لطفا من را ببخشید و دوست دارم در تمام فرهنگها یکسان ، ارزشمند و مهم هستند. اگر در آگاهی جمعی چنین تواقفی وجود داشته باشد مثل خیلی از فرهنگ ها و مذاهب شرقی مثل یونگ ، زرتشت ، بودا و اسلام به اهمیت مسئولیت پذیری (متاسفم) ، توبه (لطفا من را ببخشید) ، سپاسگذاری و عشق ورزیدن برای سعادت بشریت صحبت می کنند. پس هواپونوپونو فقط یک تکنیک از سرزمین هاوایی نیست و متعلق به تمام فرهنگها و مذاهب است.
زندگی ها از 
دیدگاه مشترک هواوپونوپونو و دیگر فرهنگهای قدیمی این است 

که همه به هم متصل هستندو با پاک سازی نه تنها خود را شفا می دهید بلکه اطرافیان خود و حتی جهان را بهبود می بخشید  
تاکید همیشگی دکتر هولِن در سمینارها و صحبت هایش اینست که هر کدام از ما
 مسئول تمام اتفاقات و ناراحتی های موجود در جهان هستیم. او می گوید 
تو در منی
 و من درون تو هستم” بدین معنی که همه ما یکی هستیم. روش دکتر هولِن در تعریف هواوپونوپونو این است که تمام ناهماهنگی ها و تنش ها در این دنیا به خاطر آلودگی هایی است که در درون تک تک ما وجود دارد. نکته این است که ، هر کدام از ما تصمیم به پاکسازی این آلودگی ها کند ، این آشغالها از تمام آگاهی جمعی بشر پاک خواهد شد. مهم نیست که این آلودگی ها از کجا و از چه کسی شروع شده است

مورِنا نالاماکو می گفت استادش دکتر ایهالیاکالا هولن یه بشقاب روی میزش بوده که روش نوشته بود" آرامش از من آغاز می شود"   
“چند سال طول کشید تا بفهمم دستیابی به آرامش
از خود من آغاز میشود."سایت bom.helpkade "

♫♫♫

شعر و داستان/امین فرومدی

ادبیات ایران و جهان

منابع:

1 سایت ایران کتاب

2 سایت کتابراه

3 سایت bom.helpkade

4 سایت بوک کالا

شعر و داستان/امین فرومدی...
ما را در سایت شعر و داستان/امین فرومدی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shereamino بازدید : 180 تاريخ : پنجشنبه 3 شهريور 1401 ساعت: 3:46