گفتم: اين باغ ار گل سرخ بهاران بايدش؟

ساخت وبلاگ

 

گفتم: اين باغ ار گل سرخ بهاران, بايدش؟,

گفت: صبرى تا كران روزگاران بايدش

تازيانه رعد و نيزه آذرخشان نيز هست، 

گر نسيم و بوسه هاى نرم باران بايدش

گفتم: آن قربانيان یار، آن گل هاى سرخ؟ 

گفت: آرى

ناگهانش گريه آرامش ربود؛ 

وز پى خاموشى توفانيش

گفت:اگر در سوگشان

ابر شب خواهد گريست، 

هفت درياى جهان يك قطره باران بايدش

گفتمش: خالى است شهر ازعاشقان وینجا نماند

مرد راهى تا هواى كوى ياران بايدش

گفت: چون روح بهاران, آيد از اقصاى شهر

مردها جوشد ز خاك، 

آنسان كه از باران گياه؛ 

و آنچه مى بايد كنون

صبر مردان و دل اميدواران بايدش

 

شعر و داستان/امین فرومدی

 

شعر و داستان/امین فرومدی...
ما را در سایت شعر و داستان/امین فرومدی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shereamino بازدید : 189 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 17:24