شعر و داستان/امین فرومدی

متن مرتبط با «رمان» در سایت شعر و داستان/امین فرومدی نوشته شده است

رمان دن كيشوت قسمت "8" شرح و تحلیل / امین فرومدی

  • نام کتاب :دن کیشوت (Don Quixote)نویسنده کتاب :میگل د سروانتس ()ژانر کتاب :حماسی ، عشق اخلاقی ، اقتباس از داستان های حماسی و رومانس ( عاشقانه )قالب ادبی :رمانزبان : اسپانیایی تاریخ خلق اثر : اواخر قرن شانزدهم و اوایل قرن هفدهم تاریخ چاپ :  بخش نخست آن در سال ۱۶۰۵ و بخش دوم آن در سال ۱۶۱۵راوی : سروانتس ، خود به عنوان نویسنده ی کتاب ، راوی کتاب نیز می باشد . اما خود را در قامت یک مترجم جای زده است که داستان های دن کیشوت را روایت می کند . زاویه ی دید داستان : سروانتس ، به عنوان نویسنده ی کتاب ، تمام اتفاقات و جنگاوری های دن کیشوت در این کتاب را با زاویه ی دید سوم شخص روایت می کند .اما از این میان باید به این امر هم اشاره کرد که وی به تمامی آنچه که در ذهن شخصیت هایش می گذرد و آگاه است و در بسیاری از مواقع برای بیان اتفاقاتی که دن کیشوت ، خود عامل اصلی آن است ، از روایت اول شخص استفاده می کند .یکی از برتری های این رمان به لحاظ ادبی نیز ذکر همین نکته است که زاویه ی دید ها مدام از سوم شخص به اول شخص و برعکس تغییر می کند .روایت زمانی اثر : گذشته ، اما زمان هایی را نیز در حال می گذرد .مکان رویداد داستان : اسپانیا زمان رخداد داستان : ۱۶۱۴شخصیت اصلی : دن کیشوتنمادها وموتیف های داستانی :  افتخار ، عشق ، ادبیاتخلاصه ای از رمان دن کیشوترمان دن کیشوت یکی از برترین رمان ها و نام آشناترین رمان های تاریخ رمان نویسی و نویسندگی در دنیاست . در ادامه قصد داریم که خلاصه رمان دن کیشوت را برایتان بگوییم .اما به این امر توجه داشته باشید که ” خلاصه ی داستان ” ، هیچ گاه تمام زیبایی های ادبی ، شاکله ی داستان و محتوا و هدف اصلی داستان را بهمراه نخواهد داشت , ...ادامه مطلب

  • رمان دن كيشوت "5"

  •   ... پهلوان ما ادامه می یابد: از قضا در همان هنگام دهقانی از ساکنان ده او از همان جا می گذشت ، دهقان به سویش رفت و با شگفتی پرسید :« ای وای خدایا ، سینسور کیژادا ، چه کسی شما را به این حال و روز اند, ...ادامه مطلب

  • رمان دن كيشوت "6"

  •   دن كيشوت, و بانوي شكار: فرداي همان روز ، زماني كه از جنگل بيرون مي آمدند ، گروهي شكارچي را از دور ديدند هنگامي كه نزديكتر آمدند بانويي ديدند كه لباسي گرانبها به تن داشت و بازي شكاري بر شانه چپ او نش, ...ادامه مطلب

  • رمان دن كيشوت "7"

  •   «نام من مرلین است ؛ من یار و مددکار پهلوانم . شنیده ام که دولسینه زیبا را جادو کرده اند ؛ ولی من نیک می دانم که چگونه او را از تاثیر شوم این جادو حفظ کنم .بدان که اگر سه هزار و سیصد ضربه تازیانه بر, ...ادامه مطلب

  • من به درماندگی صخره و سنگ - حمید مصدق

  • من به درماندگی صخره و سنگمن به آوارگی ابر و نسیممن به سرگشتگی آهوی دشتمن به تنهایی خود می مانممن در این شب که بلند است به اندازه حسرت زدگیگیسوان تو به یادم می آیدمن در این شب که بلند است به اندازه حسرت زدگیشعر چشمان تو را می خوانمچشم تو چشمه شوقچشم تو ، ژرف ترین راز وجودبرگ بید است که با زمزمه جاری بادتن به وارستن عمر ابدی می سپردتو تماشا کنکه بهاری دیگرپاورچین پاورچیناز دل تاریکی میگذردو تو در خوابیو پرستو ها خوابندو تو می اندیشیبه بهاری دیگرو به یاری دیگرنه بهاریو نه یاری دیگر- حیفاما من و تودور از هم می پوسیمغمم از وحشت پوسیدن نیستغمم از زیستن بی تو در این لحظه پر دلهره استدیگر از من تا خاک شدن راهی نیستاز سر این باماین صحرااین دریاپر خواهم زدخواهم مردغم تو این غم شیرین رابا خود خواهم برد ..., ...ادامه مطلب

  • مانند سليمان مُـلك وجودت را فرمانروايي كن: دکتر حسین الهی قمشه ای

  •    سليمان باش و دستور بده. به خشمت بگو : برو اونطرف وايسا. برو و بر سر تكبرم خالي شو. به قهرت بگو: شما بفرماييد و بين من و جناب دروغ قهر برقرار كنيد. به ديو درونت قاطعانه بگو:نـــــــــه ، من غلام ِ تو نيستم. تو غلام مني. مانند سليمان مُـلك وجودت را فرمانروايي كن. الهی قمشه ای  شعر و داستان/امین فرومدی  ادبیات ایران و جهان  , ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها