یک روز صبح بودا
در جمع شاگردانش بود.
مردی به آنان نزدیک شد و پرسید:
آیا خدا وجود دارد؟
بودا جواب داد: آری وجود دارد.
بعدازظهر مرد دیگری آمد و همان سوال را یکرار کرد.
بودا جواب داد:نه خدا وجود ندارد.
شامگاه مرد دیگری آمد
و باز همین سوال را تکرار. بودا این بار
جواب داد: تو خودت باید پاسخ
این سوال را بیابی.
یکی از شاگردان گفت:
چطور ممکن است یک سوال سه
جواب متفاوت داشته باشد؟
بودا گفت:زیرا آنان سه شخص
متفاوت بودند و هر کس
به شیوه خود به خدا
نزدیک می شود.
یکی با یقین
دیگری با انکار
و سومی با تردید.
****
این داستان زیبا و آموزنده از:پائولو کوئیلیو می باشد. "امین"
شعر و داستان/امین فرومدی...
ما را در سایت شعر و داستان/امین فرومدی دنبال می کنید
برچسب : کوتاهجواب, نویسنده : shereamino بازدید : 215 تاريخ : چهارشنبه 1 آذر 1396 ساعت: 8:51