ادبیات ایران، هم آثار ضعیف دارد و هم آثار قوی. ولی مشكلش این است كه بازار منظم ندارد.در این گزارش نظر مصطفی رضیئی (مترجم)را مرور کرده ایم:
همیشه فكر میكنیم كتاب خوب، راه خودش را باز میكند. ولی در واقعیت، چنین نیست. كتاب خوب، در شرایطی كه راه باشد، راه خودش را باز میكند و پیش میرود. ما بازار حرفهای كتاب نداریم كه در آن كتاب فارسی بتواند طبق قواعد درست و مرسوم بازار، به موفقیت دست یابد و بعد از موفقیت در بازار داخلی، به بازار خارجی هم صادر بشود. تا وقتی بازار كتاب ما سنتی باشد، ما همچنان با كتابهایی روبهرو هستیم كه نه در ایران دیده میشوند، نه در خارج از ایران، چون خیلی ساده وقت و زمان آن بازار سنتی تمام شده است و این بازار دیگر كاركردی ندارد. در اینجا شرایط بازار به چه معناست؟ پاسخش قرارداد درست و حرفهای است، در كنار آن چاپ و طراحی حرفهای است، در كنار آن نقد و مرور حرفهای است، در كنارش پخش درست است، در كنارش تیراژ خوب است، در كنارش نگاه موافق خواننده است، بعد از تمامی اینها، كتاب میتواند راهش را در خارج از ایران هم ادامه بدهد. نمیشود ما تمام شرایط حقیقی انتشار كتاب را نداشته باشیم و انتظار داشته باشیم كتابمان در بازار كتاب خارج از ایران، در رقابت با كتابهایی كه تمام اینها را دارند، به موفقیت هم دست پیدا كند. یك مثال ساده، موراكامی در خارج از ژاپن موفق است، چون در داخل ژاپن هم موفق است، پس به هركجا هم برود موفق است، مثل ایران كه موراكامی هم خوب دیده میشود و هم خوب فروخته میشود. هر وقت ما به شرایطی رسیدیم كه بتوانیم كتابهایمان را به بازار كتاب خارج از ایران صادر كنیم، آنوقت به موفقیت در بازار كتاب خارج از ایران هم دست پیدا میكنیم.
وقتی ما در قانون جهانی كپی رایت نباشیم، یعنی در کارکردهای عینی توسعه این صنعت(نشر) با مشکل روبهرو هستیم. در بازار امروز دنیا، شرایط كار مشخص است. یك قانون بینالمللی هم بر آن حاكم است. باید این قانون را پذیرفت و همگام با شرایط فعالیت در این بازار حرکت کرد؛ یعنی بخشی از این بازار بود، تا دیده شویم و بتوانیم از فعالیت در این بازار به نتایج خوبی برسیم. كتاب، درست است كه كار فرهنگی است، اما در كنار آن، یك اثر بازاری است و بازار حساب و كتاب دارد. ما باید این حساب و كتاب و همچنین این شرایط كار را قبول كنیم و بعد وارد بازار شویم و بگوییم سلام، حال شما چطور است؟ بعد تازه میشود برای داشتن بخشی از این بازار جهانی كتاب رقابت کرد.
ادبیات ایران، هم آثار ضعیف دارد و هم آثار قوی. ولی مشكلش این است كه بازار منظم ندارد. اگر در تركیه یا كانادا یا هر كشور دنیا كه بازار كتاب دارد، وارد یك كتابفروشی شوید، از یك كتاب یك نسخه نگذاشتهاند آنجا، ده نسخه حداقل گذاشتهاند، مگر كتاب خیلی قدیمی شده باشد كه تك نسخهاش مانده باشد یا كتابفروشی كوچكی باشد. در یك كتابفروشی معمولی زنجیرهای، یك كتاب تازه و خوب از یك نویسنده نامآشنا، میبینید یك ویترین كامل را پوشانده است و بعضاً مثلاً 1 هزار نسخهاش آنجا در یك كتابفروشی چیده شده است و این تیراژ فروخته میشود. در ایران با جمعیت80 میلیون، یك كتاب خوب بایستی معادل 1 درصد جمعیت مردم تیراژ داشته باشد، یعنی خیلی ساده 800 هزار نسخهاش چاپ بشود و فروخته شود و دیده بشود. اگر تیراژ كتاب رمان و شعر و داستان خوب هنوز زیر 25 هزار نسخه است، در بیشتر مواقع حتی زیر 1 هزار نسخه است، یعنی مشكلات خیلی پایهای داریم. باید با مشكلات بازار كتابمان طرف بشویم، آنها را برطرف كنیم و به موفقیت برسیم. مگر نه این بازار همین شرایط امروزش را دارد: مرتب كوچكتر میشود و در این فرآیند كوچكتر شدن، آثار ادبی خوبش هم محوتر میشوند.
فرآوری: زهره سمیعی- بخش ادبیات تبیان
شعر و داستان/امین فرومدی
ادبیات ایران و جهان
شعر و داستان/امین فرومدی...
ما را در سایت شعر و داستان/امین فرومدی دنبال می کنید
برچسب : ادبیات معاصر ایران و جهان,جایگاه زبان و ادبیات ایران در جهان معاصر, نویسنده : shereamino بازدید : 247 تاريخ : جمعه 26 آذر 1395 ساعت: 13:04