ای عاشقان ای عاشقان از باده چشمان او / مست و عشیق و بی خبر افتاده ام دامان او
صد غلغله در کهکشان افتاده از معشوق ما / چرخ زمان چرخان او خورشید جان حیران او
جان و سرم بر باده اش کو ساقی مستان کش / ما را کشد فصل سبو تا باغ سیبستان او
هر چه جهان از شوق او مست و غزلخوان گشته است / گلبوته ها رقصان او گلگونه ها شبخوان او
آشوب چشمش ریخته است بر کشور و ایران ما / خدمتگزاری کوچکم بر شاهدان مستان او
نور رخش تابیده است بر دفتر و دیوان ما / من عاشقم من عاشقم بر اختر و کیوان او
زنده کند هر مرده ای آب حیات دیده اش / دیدیم"امین"را زنده کرد خواب تر چشمان او
سروده شده در جمعه ۲۶/اسفند/۸۴-امین
شعر و داستان/امین فرومدی