مزمور بهار - از بودن و سرودن - محمدرضا شفیعی کدکنی

ساخت وبلاگ

مزمور بهار - از بودن و سرودن - محمدرضا شفیعی کدکنی

شنبه بیست و پنجم آذر ۱۳۹۶ ساعت 12:51 | نوشته ‌شده به دست امین فرومدی | ( )

 

بزرگا گیتی آرا نقش بند روزگارا 
‌ای بهار ژرف 
به دیگر روز و دیگر سال 
تو می‌آیی و 
باران در رکابت 
 مژده‌ی دیدار و بیداری
تو می‌آیی و همراهت 
 شمیم و شرم شبگیران 
 و لبخند جوانه‌ها 
که می‌رویند از تنواره‌ی پیران 
تو می‌آیی و در باران رگباران 
صدای گام نرمانرم تو بر خاک 
سپیداران عریان را 
به اسفندارمذ تبریک خواهد گفت 
تو می‌خندی و 
در شرم شمیمت شب 
بخور مجمری خواهد شدن 
در مقدم خورشید 
نثاران رهت از باغ بیداران 
شقایق‌ها و عاشق ها
چه غم کاین ارغوان تشنه را 
 در رهگذر خود 
 نخواهی دید

  شعر و داستان/امین فرومدی

منبع-وب  گنجور


  شعر و داستان/امین فرومدی...
ما را در سایت شعر و داستان/امین فرومدی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shereamino بازدید : 223 تاريخ : سه شنبه 28 آذر 1396 ساعت: 18:57