شعر و داستان/امین فرومدی

متن مرتبط با «بگذار سپیده سر زند» در سایت شعر و داستان/امین فرومدی نوشته شده است

۹ راز مخفی خیام برای زندگی که تا امروز کمتر کسی به آن‌ها پی برده است

  • سال‌های 1390 تا 1394، سخت‌ترین سال‌های زندگیم بود.در این سال‌ها، افسردگی و اندوه بزرگی به جانم افتاده بود و داشتم مثل شمع، قطره قطره آب می‌شدم. در طی این سال‌های ناگوار و سخت، راهکارهای گوناگونی را انتخاب کردم تا به کورسوی امیدی برسم و خود را از چنگال سخت افسردگی برهانم.یکی از موهبت‌هایی که خداوند در روزهای اوج غم به من هدیه داد، رباعیات خیام بود.این کتاب ارزشمند، نگرشی به من عطا کرد که تا جان در بدن دارم، خودم را مدیون حکیم عمر خیام می‌دانم. خیام، پادشاه بی‌رقیب زندگی در لحظه حال یا به قول سهراب سپهری، «آب‌تنی در حوضچه اکنون» است.مطالعه رباعیات خیام و درک اندیشه خیامی، آرامشی عمیق و جاودانه به ما می‌بخشد و باعث می‌شود که با میل، اشتیاق و آگاهی، در لحظه حال زندگی کنیم. در ادامه این مقاله تصمیم داریم سفری به سرزمین رباعیات خیام داشته باشیم و 9 مورد از مهم‌ترین آموزه‌های خیام برای آرامش و زندگی در لحظه حال را مرور کنیم.در صورتی که شما هم در پی یک زندگی لبریز از آگاهی و آرامش هستید، پیشنهاد می‌شود که تا انتهای این مقاله با ما همراه شوید و از جام معرفت و خرد این بزرگ‌مرد پارسی بنوشید.♫♫♫اولین آموزه خیام:به کسی تضمین نداده‌اند که فردا در این جهان زندگی کندیکی از رباعیات خیام که به ما کمک می‌کند قدر امروز و اکنون را بدانیم، رباعی شماره 2 خیام است.او در این رباعی می‌گوید:چون عهده نمی‌شود کسی فردا را / حالی خوش دار این دل پُرسودا رامی نوش به ماهتاب ای ماه که ماه / بسیار بتابد و نیابد ما راخیام در این رباعی به اهمیت امروز و اکنون اشاره می‌کند و به مخاطب خودش هشدار می‌دهد که ممکن است فردا هیچ‌یک از ما در دنیا نباشیم.افراد بسیاری در جهان بوده‌اند که شب خوابیده‌اند و خورشید فردا را ندیده, ...ادامه مطلب

  • شعر زندگی – سیلویا پلات

  • تاریخ افتتاح وبلاگ : 1391/03/11شعر را مقصود اگر آدم گری ستشاعری هم مسند پیغمبری ست"اقبال لاهوری"ن وَالقَلَمِ وَ ما يَسْطُرُونَقلم زبان خداست/ قلم امانت آدم است/ قلم ودیعه عشق است/هر کسی را توتمی است و قلم توتم ماست.....حیات یک ملّت در گرو حیات فرهنگی آن ملّت است.خرداد 1391-امین فرومدی.....ما آمده ایم که زندگی کنیم تا قیمت پیدا کنیم،نه اینکه با هر قیمتی زندگی کنیم. زندگی ما حکایت یخ فروشی است که                                                                                          از او پرسیدند: فروختی؟ گفت: نه، ولی تمام شد.خرداد1395.....خدایا! می دانم خالی از تقصیر نیستماما می خواهم از اینکه مرا در هر حال دوست داری  تشکر کنم....وبلاگ عزیزم تولدت مبارک یاددوستت دارمو از اینکه یک دهه همراهی ام کرده ای سپاسگزارم  تو چه زیبا و دوست داشتنی هستی!که عاشقان زیادی از سراسر جهان به دیدارت شتافتند و از نجواهای عاشقان ات بهره ها بردند.هرگاه یک نفر در گوشه ای از جهان درد و رنج می کشید تو با او همدردی کردی و همیشه طرفدار حق و عدالت بوده و در مقابل طراران دنیا عدالت علی رامطرح کردیو برای کسانی که در تالار تماشایت مهمانت می شوند همچون شهر, ...ادامه مطلب

  • تحقیق درباره منوچهر آتشی / زندگی نامه منوچهر اتشی

  • زندگی نامه منوچهر اتشیمنوچهر آتشی، در سال ١٣١٠ در دشتستان استان بوشهر، به دنيا آمد. وی تحصيلات ابتدايیو دوره‌ی اول متوسطه را در بوشهر و حومه گذراند و سپس برای گذراندن دوره‌یدانش‌سرای مقدماتی به شيراز رفت. در سال ١٣٣٣ شمسی آموزگار شد و بعد از مهاجرتبه تهران در رشته‌ی زبان و ادبيات انگليسی به تحصيل پرداخت.آتشی با سروده‌ی «خنجرها، بوسه‌ها، پيمان‌ها» از کتاب «آهنگ ديگر» در سال ١٣٣٩ بهشهرت رسيد. او با زبانی حماسی و پرخاش‌جو ظهور کرد که با غرابت دشتستانی‌اشچشم‌انداز نوينی در شعر نو «نيمايی» گشود:اسب سفيد وحشیبر آخور ايستاده گران‌سرانديشناک سينه‌ی مفلوک دشت‌هاستاندوهناک قلعه‌ی خورشيد سوخته استبا سر غرورش امادل، با دريغ ريشعطر قصيل تازه نمی‌گيردش به خويش ...درباره‌ی آثار او دو کتاب نوشته شده است؛ اولی با عنوان «منوچهر آتشی» به قلم محمدمختاری و ديگری «پلنگ دره‌ی ديزاشکن» از فرخ تميمی. منوچهر آتشی دو سال پيشبرگزيده‌ی کتاب سال جمهوری اسلامی ايران و امسال نيز برگزيده‌ی همايش چهره‌هایماندگار بود. او روز يکشنبه ٢٩ آبان ١٣٨٤ بر اثر ايست قلبی در سن ٧٤ سالگی جان سپرد.روحش شاد و يادش جاودان باد!سبک شعری:وی که همواره در دهه‌های چهل و پنجاه و شصت به سبک نیمایی شعر می‌سروده در دو دههاخیر با گرایش به شعر سپید به طرح دیدگاههای جدیدی در شعر پرداخته‌است. فعالیت‌ها:وی همچنین از نادر شاعرانی است که پیوستگی را با نسلهای جدیدتر همواره و به طور موکدحفظ کرده‌است و در به اختیار گذاشتن بار دانسته‌های خود به دانشجویان و شاعران حتیبسیار نوپا در سرایش شعر اغماض نکرده‌است. تالیفات متعدد آتشی به دلیل تجدید چاپ درزمینه تحلیل و نقد و تفسیر و مجموعه‌های شعر همواره در دسترس افراد علاقمند است.منوچهر آتشی از آخ, ...ادامه مطلب

  • شوپنهاور و زندگی

  • تاریخ افتتاح وبلاگ : 1391/03/11شعر را مقصود اگر آدم گری ستشاعری هم مسند پیغمبری ست"اقبال لاهوری"ن وَالقَلَمِ وَ ما يَسْطُرُونَقلم زبان خداست/ قلم امانت آدم است/ قلم ودیعه عشق است/هر کسی را توتمی است و قلم توتم ماست.....حیات یک ملّت در گرو حیات فرهنگی آن ملّت است.خرداد 1391-امین فرومدی.....ما آمده ایم که زندگی کنیم تا قیمت پیدا کنیم،نه اینکه با هر قیمتی زندگی کنیم. زندگی ما حکایت یخ فروشی است که                                                                                          از او پرسیدند: فروختی؟ گفت: نه، ولی تمام شد.خرداد1395.....خدایا! می دانم خالی از تقصیر نیستماما می خواهم از اینکه مرا در هر حال دوست داری  تشکر کنم....وبلاگ عزیزم تولدت مبارک یاددوستت دارمو از اینکه یک دهه همراهی ام کرده ای سپاسگزارم  تو چه زیبا و دوست داشتنی هستی!که عاشقان زیادی از سراسر جهان به دیدارت شتافتند و از نجواهای عاشقان ات بهره ها بردند.هرگاه یک نفر در گوشه ای از جهان درد و رنج می کشید تو با او همدردی کردی و همیشه طرفدار حق و عدالت بوده و در مقابل طراران دنیا عدالت علی رامطرح کردیو برای کسانی که در تالار تماشایت مهمانت می شوند همچون شه, ...ادامه مطلب

  • داستان کوتاه : چهار فصل زندگی / امین فرومدی

  • مردی چهار پسر داشت. آنها را به ترتیب به سراغ درخت گلابی ای فرستاد که در فاصله ای دور از خانه شان روییده بود. پسر اول در زمستان، دومی در بهار، سومی در تابستان و پسر چهارم در پاییز به کنار درخت رفتند. سپس پدر همه را فراخواند و از آنها خواست که بر اساس آنچه دیده بودند درخت را توصیف کنند. پسر اول گفت: «درخت زشتی بود، خمیده و درهم پیچیده.» پسر دوم گفت: «نه… درختی پوشیده از جوانه بود و پر از امید شکفتن.»پسر سوم گفت: «نه… درختی بود سرشار از شکوفه های زیبا و عطرآگین… و با شکوه ترین صحنه ای بود که تا به امروز دیده ام.» پسر چهارم گفت: «نه!!! درخت بالغی بود پربار از میوه ها… پر از زندگی و زایش!»مرد لبخندی زد و گفت: «همه شما درست گفتید، اما هر یک از شما فقط یک فصل از زندگی درخت را دیده اید! شما نمی توانید درباره یک درخت یا یک انسان بر اساس یک فصل قضاوت کنید. همه حاصل آنچه هستند و لذت، شوق و عشقی که از زندگی شان برمی آید فقط در انتها نمایان می شود.وقتی همه فصل ها آمده و رفته باشند! اگر در زمستان تسلیم شوید، امید شکوفایی بهار، زیبایی تابستان و باروری پاییز را از کف داده اید! مبادا بگذاری درد و رنج یک فصل، زیبایی و شادی تمام فصل های دیگر را نابود کند! زندگی را فقط با فصل های دشوارش نبین؛ در راه های سخت پایداری کن. لحظه های بهتر بالاخره از راه می رسند…شعر و داستان/امین فرومدیادبیات ایرانو جهانمنبع : سایت سیمرغ بخوانید, ...ادامه مطلب

  • منظومه آرش کمانگیر اثر سیاوش کسرایی

  • برف می بارد؛برف می بارد به روی خار و خاراسنگکوه‌ها خاموش،دره ها دلتنگ؛راه‌ها چشم انتظار کاروانی با صدای زنگ برنمی‌شد گر زبام کلبه‌ها دودی،یا که سوسوی چراغی گر پیامی‌مان نمی‌آورد،ردپاها گرنمی‌افتاد روی جاده‌ها لغزان،ما چه می‌کردیم در کولاک دل آشفته‌ی دمسرد؟آنک،آنک کلبه‌ای روشن،روی تپه‌، روبروی مندرگشودندممهربانی‌ها نمودندمزود دانستم،که دور از این داستانِ خشم برف و سوز،در کنار شعله‌ی آتش،قصه می‌گوید برای بچه های خود عمو نوروز:گفته بودم زندگی زیباستگفته و ناگفته، ای بس نکته ها کاینجاستآسمانِ باز؛آفتابِ زر؛باغ‌های گل؛دشت‌های بی در و پیکر؛سر برون آوردن گل از درون برف؛تاب نرم رقص ماهی در بلور آب؛بوی خاک عطر باران خورده در کهسار؛خواب گندمزار در چشمه‌ی مهتاب؛آمدن،رفتن،دویدن؛عشق وزیدن؛در غم انسان نشستن ؛پابه پای شادمانی‌های مردم پای کوبیدن؛کار کردن،کارکردن؛آرمیدن؛چشم انداز بیابان‌های خشک و تشنه را دیدن ؛جرعه‌هایی از سبوی تازه آب پاک نوشیدن ؛گوسفندان را سحرگاهان به سوی کوه راندن؛همنفس با بلبلان کوهی ِ آواره خواندن؛در تله افتاده آهوبچگان را شیر دادن؛و رهانیدن،نیمروز خستگی را در پناه دره ماندن؛گاه گاهی ،زیر سقف سقف این سفالین بام‌های مه گرفته،قصه‌های در هم غم را ز نم نم های باران شنیدن،بی تکان گهواره‌ی رنگین کمان رادر کنار بام دیدن ؛یا شب برفی،پیش آتش‌ها نشستن،دل به رویاهای دامنگیر و گرم شعله بستنآری، آری، زندگی زیباستزندگی آتشگهی دیرنده پا برجاستگربیفروزیش، رقص شعله‌اش در هر کران پیداستورنه، خاموش است و خاموشی گناه ماست»پیرمرد، آرام و با لبخند،کنده‌ای در کوره‌ی افسرده جان افکندچشم‌هایش را در سیاهی‌های کومه جست و جو می کرد؛زیر لب آهسته با خود گفت و گو می‌کرد ؛« زندگی را شعله باید بر, ...ادامه مطلب

  • کی مرده است کی زنده ؟

  • مردی کهدر گذشته  خود زندکی می کردزیر آوار گذشته ماند و مردوان که در آینده آرزو های خود پرسه می زنددر برهوت گرم رویا روحی سرگردان مانده استآه...!چه کم اند مردمی که هم اکنون رنده اند!شنبه 25 دی 1400♫♫♫شعر و داستان/امین فرومدیادبیات ایران و جهان بخوانید, ...ادامه مطلب

  • شعر / این ست سرنوشت من ! / امین فرومدی

  • 10:26 - سه شنبه ۱۸ شهریور ۱۳۹۹ | نویسنده: امین فرومدی | سکوت که می کنم عشق فریاد می زندلبخند که می زنماز سینه ام شرحه شرحه درد می زند بیرون !مویه که می کنمفرشته عشق کنارم می نشیندو با دستا, ...ادامه مطلب

  • شعر - پرنده سرگردان - امین فرومدی

  •  این پرنده, سرگردان,ی که می بینیدر آسمان خیال تو پرواز می کندقلب کوچک من ست ♫♫♫شعر و داستان/امین فرومدی,ادبیات ایران و جهان , ...ادامه مطلب

  • گفتم: اين باغ ار گل سرخ بهاران بايدش؟

  •  گفتم: اين باغ ار گل سرخ بهاران, بايدش؟,گفت: صبرى تا كران روزگاران بايدشتازيانه رعد و نيزه آذرخشان نيز هست، گر نسيم و بوسه هاى نرم باران بايدشگفتم: آن قربانيان یار، آن گل هاى سرخ؟ گفت: آرىناگهانش گريه آ, ...ادامه مطلب

  • شما ای فرزندان آزادی! - جبران خلیل جبران

  •  شما ای فرزندان آزادی! ای بی قراران قرار!نه به دام بیفتید و نه رام شوید!خانه ی شما نباید یک لنگر " بلکه باید یک دکل باشد.خانه تان نباید پوششی درخشان باشد زخم را" بلکه پلکی نگهبان چشم را!شما نباید بال , ...ادامه مطلب

  • سرود ای ایران : غلامحسین بنان + دانلود آهنگ

  •    ای ایران ای مرز پرگُهر ای خاکت سرچشمهٔ هنردور از تو اندیشهٔ بَدان پاینده مانی تو جاودانای دشمن ار تو سنگ خاره‌ای من آهنم جان من فدای خاک پاک میهنممهر تو چون، شد پیشه‌ام دور از تو نیست اندیشه‌امدر ر, ...ادامه مطلب

  • الفبای زندگی-چارلی چاپلین

  •  در دنیا جای کافی برای همه هست پسبجای اینکه جای کسی را بگیری سعیکن جای خودت را پیدا کنی.                            چارلی چاپلینشعر و داستان/امین فرومدی , ...ادامه مطلب

  • مخوف ترین زندان

  •   بی اشعار ناب شاعران بی تردید جهان می شود مخوف, ترین, زندان, هایکو واره های امین شعر و داستان/امین فرومدی  , ...ادامه مطلب

  • چهار زندان انسان -دکتر شریعتی

  •   وبلاگ انسان کلمه یعنی آزادی و آن تزی که میخواستم بگویم از اینجا شروع میشود  و آن اینست که )(اراده آزاد انتخاب کننده اسیر وبلاگ چهار کلمه جبر است)).   وبلاگ زندان کلمه ی وبلاگ چهار کلمه وبلاگ زندان کلمه است. و بنا براین وبلاگ انسان کلمه شدن و رسیدن به اراده آزاد خدا , ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها